الوین ( elvin )الوین ( elvin )، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

دل نوشته هایی برای پسر عزیزمان الوین

هفته 18 بارداری

1391/10/24 17:50
نویسنده : پینار
574 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه وقت دكترم بود با بابايي رفتم مطب به دكي گفتم يكسري آزمايشات سلامت جنين هست ميخوام اونو برام بنويسي .اما دكي گفت اكثرا اين آزمايشات رو براي زوجهايي كه فاميل هستن و يا ناهنجاري  تو خانوادشون دارن مينويسيم براي شما لازم نيست.

 منم زياد تاكيد نكردم فقط سونو معمولي نوشت تا وقت سونو ي من برسه يه ساعت منتظر مونديم تا اينكه رفتم تو همين كه رو تخت دراز كشيدم

 قلبم شديدا ميزد و دل تو دل نداشتم همش استرس داشتم ،تا اينكه دكي سونو كرد واي ديدم داري اون تو تكون ميخوري اولش يه جوري شدم اما بعدش دلم آروم گرفت كه تو دلمي و داري تكون ميخوري همه چي نرمال بود اما باز پايين بودي و دكي گفت نسبت به ماه قبل بهتره .

همين كه پرسيدم جنسيت جنين چيه گفت : اين كوچولو انقدر پاهاشو بهم گره زده كه اصلا نميشه تشخيص داد خيلي تلاش كرد تا اين دفعه جنسيتتو بدونم اما نشد بهم گفت بلند شو يكم راه برو و بعد چند مريض بيا از اتاق معاينه اومدم بيرون بابايي گفت بريم گفتم نه هنوز دوباره بايد برم معاينه .آخه اين كوچولو نميذاره جنسيتش معلوم شه. يكم راه رفتم و بعدش رفتم تو .

اما نميدونستم انقدر لجباز باشي و بخواي با من قايم موشك بازي كني آخه اين دفعه نه اينكه پاهاتو سفت بهم چسبونده بودي بلكه بهم پشت كرده بودي كه فقط مهره هاتو ميديدم دكتر خيلي خندش گرفت گفت عجب بچه اي .اما باز نتونست دقيق تشخيص بده مثل ماه قبل گفت علايمش به پسر ميخوره اما باز 100% نگفت با خودم گفتم اين كوچولوي ماماني آخرش ماماني و بابايي رو غافلگير ميكنه تو روز زايمان ميفهميم چيه .

عزيز گلم فدات شم اما ديگه قول بده دفعه بعد كه رفتم سونو همچنين نكني و الا ماماني باهات قهر ميكنه .

ميخوام برات لباس اينا بخرم اما تا دقيق ندونم نميتونم چي بخرم با اينكه به همه فاميلا گفتيم پسري اما باز ميخوام 100% اطمينان داشته باشم دوستت دارم ماماني مواظب توست تا جات خوب و راحت باشه .

 اين بوس از طرف ماماني و بابايي گلتماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)