روز های آخر بارداری
سلام عزیز دلم مامانی
مامانی امروز وسایلاشو جمع کرده و قراره تا نیم ساعته بابایی ببره خونه مامانی
تا تو بدنیا بیای و بعد اون هم یه مدتی اونجا میمونیم.
هنوز تاریخ دقیق زایمانم مشخص نشده یعنی هر وقت برم دکتر برای روز بعدش مشخص میکنه
اما من میخوام تا تو یکم اونجا بمونی تا تپل و ناز بشی تا بقیه نگن پسرت لاغره
میدونم این چند مدت دلم برا بابایی تنگ میشه ،موقع بستن چمدان خیلی دلم گرفت این مدت بدون بابایی برام سخت میشه اما میدونم اونم بهم سر میزنه.اما اونم دلش تنگ میشه یا نه؟؟؟!!!!
فسقلی مامانی امروز دوباره تو بهداشت قلب نازتو شنیدم اولش خانمه نتونست قلبتو پیدا کنه داشتم سکته میکردم اما یهویی قلبت با اون صدای تلوپ تلوپت دلمو شاد کرد
مامانی فدات شه الان بابایی میاد که بریم
دوستت دارم اگه تونستم بعد بدنیا اومدنت حتما با گوشیم هم که شده برات بنویسم.
می بوسمت پسر عزیزم فسقلی مامانی