الوین ( elvin )الوین ( elvin )، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

دل نوشته هایی برای پسر عزیزمان الوین

بازي با دست و پا

 سلام الوين جونم چند روزيه كه دستات به پاهات ميرسه و باهاشون بازي ميكني عاشق بازي كردن با پاهات شدم رفته رفته خوشگل و شيرين تر ميشي ماماني فدات شه چه نازم يه دستش رو زانوشه دسته ديگه هم رو پاش   ماماني عكس نگير بذار راحت باشم ميبيني دستام به پام ميرسه   ماماني نيست بذار پامو بخورم يعني اين پا ي منه  ماماني باز ديد نميخورم دارم انگشتاي پامو ميشمورم  ...
29 مهر 1392

لالايي

  فداي خواب نازت بشم كه عادت كردي با لالايي كه برات ميخونم ميخوابي لالالا گل نازم تويي سرو سرافرازم تويي سرو و تويي كاجم تويي افسر تويي تاجم لالالا لالايي لالالا لالايي لالالا گل نرگس نباشي دور زمن هرگز لالالا گل مينا بخواب آروم گل بابا لالالا لالايي لالالا لالايي لالالا گل شبو نگاهت ميكنه جادو لالالا گل نازم تويي سرو سرافرازم لالالا لالايي لالالا لالايي لالالا گل لاله دوست داريم من و خاله لالالا گل چايي دوست داريم من و دايي لالالا لالايي لالالا لالايي لالالا گل پنبه الوين جونم داره عمه لالالا گل غوره خونه عمه خيلي دوره لالالا گل زيره چرا خوابت نميگيره لالالا لالايي لالالا لالايي لالالا گ...
3 مهر 1392

عكس 4 ماهگي

    اينجام تازه از حموم اومدي و گشنته داري دستاتو ميخوري   واي ماماني جون دارم عكس ميگرم خوب اينطوري نگام نكن هههههههه فداي خنده هاي نازت بشم كه هميشه بعد حموم اينطوري ميخندي     ...
25 شهريور 1392

اولين غلت زدن الوين

سلام الوين جونم از ديروز يعني تو هفته 15 داري غلت ميزني براي اولين بار كه غلت زدي خيلي هيجان زده شدم. خيلي شيرين شدي براي بازي كردن همش داد و بيداد ميكني من و بابا رو كاملا ميشناسي از سه ماهگي هم باهات كتاب هوش رو كار ميكنم عكسا و رنگها رو خوب ميشناسي و واكنش نشون ميدي .         ...
25 شهريور 1392